چه چیز می تواند شیرینترازاین باشد که در اوج ناامیدی بخشی از گنجینه با ارزشتان را که فکر میکردید از میان رفته، در گوشه ای صحیح و سالم بیابید؟
در سال ٢٠٠٤، حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، توانست یک گنجینه بسیار جالب طلایی را که ٢٠٠٠ سال قدامت تاریخی دارد، به جهانیان معرفی نماید. باستان شناسان و موزیم شناسان از سراسر جهان،هنوز نگران این امر بودند که شاید این آثار گرانبها مفقود ویا تخریب گردیده باشند. علت این نگرانی این بود که تقریبا هیچ کس در طی ٢٥ سال آغاز و ادامۀ جنگ و آشوب ، در موردآثار مذکور چیزی نه شنیده بود. ولی سپاس فراوان بر کوشش های شجاعانۀ کار مندان موزیم ملی کابل که توانستند این آثار بی مانند را از شر باندیت ها، جنگ سالاران، غارتگران و بنیادگرایان مذهبی ای که طی سال ها به تخریب این کشور پرداختند، درامان نگهدارند.
گنجینۀ مذکور خیلی زیاد و در بر گیرندۀ بیش از ٢٠٠٠٠ اثر مختلف طلایی ای هست که اساسا در اثر یک حفریات مشترک افغان ـ شوروی، تحت رهبری ویکتور ساریانیدی، باستان شناس اتحاد شوروی سابق، درنوامبر سال ١٩٧٨بدست آمد. این آثار تاریخی از محلی به نام طلا تپه، جایی که می توان آن را بلندی های طلایی نیز نامید، در حوالی شهر شبرغان، در شمال غرب افغانستان، پیدا شده بودند.
در طی 25 سال بعد از اجرای این حفریات، شایعاتی وجود داشت که آثار طلایی یادشده در بین افغانها و شوروی ها مفقود شده باشند.
آثار بدست آمده از این حفریات خیلی زیاد بودند. یکی از این حدس و گمانه زنی ها این بود که شاید شوروی های سابق که در دسامبر ١٩٧٩ به افغانستان هجوم بردند، ده سال بعد، هنگام بازگشت خود به کشور شان، این آثار گران بها را باخود برده باشند ویا هم یا جنگ سالاران و باندیت های مذهبی آن راپیدا کرده بفروش رسانده از پول آن برای خود سلاح خریداری کرده باشند؟ یک حدس دیگر هم این بود که شاید طلا های مذکور(که همه طلا و فیروزه کارشده اند) بطور معجزه آسا، دریک نگهداری شده باشند. جایی که هیچ کس در مورد آن چیزی نمیدانست.
ویکتور ساریانیدی که گروهی از پژوهشگران شوروی و همکاران باستان شناس افغانی خود را در حفریات طلا تپه، رهبری می نمود، این آثار باور نکردنی را در سال ١٩٧٨ کشف و از دل خاک برون آورد.
باستان شناسان مذکور در منطقۀ برای مدت ده سال مشغول حفریات و کاوش بودند که حدود ٢٠٠٠سال قبل، در قلمرو سلطنت گم نام کوشانیان واقع بود.
در فبروری سال ١٩٧٩ باستان شناسان مذکور شش عدد قبری را که در آنها بقایای یی یک مرد و شش زن به چشم می خورد، کشف نمودند.مرده گان داخل این قبر ها، شهزاده ها و یا دیگر شخصیت های عالی مقام در دوران سلطنت باشکوه کوشانی ها بودند. قبر های مذکور هم در مورد سرمایه های قابل ملاحظۀ مرده گان و هم ویژه گی های های چندین فرهنگی ای که آن ها در آنوقت، در مسیر راه مهم تجارتی ابریشم برخورد نموده بودند، روشنی می اندازند.
درست زمانیکه باستان شناسان مذکور خود را برای ترک ساحه مذکور آماده می ساختند، قبر شماره هفتم را نیز پیدا کردند. ولی ایشان فرصت نیافتند که به حفراین قبر به پردازند.
تیم باستان شناسان یاد شده به علت وضع نا آرام منطقه و آغاز و ادامۀ جنگ کسب قدرت بین جناح های مختلف سیاسی در افغانستان، نتوانستند قبر شماره هفتم را نیز باز و بررسی نمایند.
ادامۀ وضعیت نا آرام باعث هجوم اتحاد شوروی سابق به افغانستان، در دسامبر همان سال گردید ولی باستان شناسان مذکور توانسته بودند تا آثار طلایی بدست آمده از شش قبر یاد شده را به کابل انتقال دهند. در کابل آین آثار از سوی باستان شناسان شامل حفریات، به موزیم ملی افغانستان تحویل داده شدند.اینکه در قبر هفتم چه چیز هایی وجود داشت، ما هرگز دربارۀ آن چیزی را نمیدانیم. این قبر اندکی بعد از اینکه باستان شناسان منطقۀ طلا تپه را ترک گفتند، تاراج گردید.
هر چند، گنجینه های بدست آمده از شش قبر اولی در امان ماندند، ولی متاسفانه نه برای مدت چندان درازی. موزیم ملی کابل یکی از جمله ساختمان هایی بود که در طی سال های جنگ و هرج ومرجی که بعد از عودت سربازان اتحاد شوروی به کشورشان،در افغانستان شروع شد، تخریب و غارت گردیدند.
رییس جمهورنجیب الله قبل از اینکه قشون اتحاد شوروی در سال ١٩٨٩ از این کشور خارج گردند، توانست این آثار را به یک مکان مصوون تر، دقیقا به زیر زمینی قصر ریاست جمهوری انتقال بدهد. این نقل و انتقال درست به ترتیبی صورت گرفت که تقریبا هیچ کس در مورد آن چیزی نمیدانست.
تحول جدید زمانی بوجود آمد که حامد کرزی در سال ٢٠٠٢، رییس جمهور کشور گردید. در این دوران بطور ناگهان این واقعیت بر جسته گردید که تعدادی از کار مندان باوجدان و وظیفه شناس موزیم ملی افغانستان از بخشی از داشته های تاریخی و فرهنگی کشور خویش ، از جمله آثار طلا تپه، حراست بعمل آورده اند.
کارمندان موزیم آن را پنهان کرده بودند
در حقیقت با روشن شدن اولین جرقههای جنگ در افغانستان در حدود بیست و پنج سال پیش، مدیر و کارکنان این موزه به ابتکار خود پروژه پنهان کردن و نجات بخشی آثار را شروع کردند.برای پنهان کردن بخشی از این گنجینه، آنها مقابل قفسه ها و ویترین های موزه دیوارهای جدیدی احداث کردند و با تغییر در وضعیت معماری داخلی، از این آثار محافظت کردند. همچنین تعداد زیادی از اشياء و مجسمههای طلایی را با قرار دادن درون گاوصندوق از خطر تخریب و یا غارت نجات دادند.
این هم عکسهایی از این آثار:
داستان گنجینه های طلایی افغانستان
داستان گنجینه های طلایی افغانستان
داستان گنجینه های طلایی افغانستان
داستان گنجینه های طلایی افغانستان
داستان گنجینه های طلایی افغانستان
همچنین میتوانید ویدیوی همه داستان جالب این آثار را در اینجا ببینید.
از این داستان خیلی چیزها میتوان دریافت:
که مهمترین آن ثبوت فرهنگ و تمدن غنی افغانستان عزیز و خراسان
بزرگ و آریانای باستان است، و اینکه چقدر باید دعاگو و سپاسگذار
قهرمانان اصلی این داستان هماناکارمندان وطن پرست موزه ملی
کابل باشیم که درجهت حفط این گنجینه های وطن از هیچ
کوشش دریغ نکردندوگرنه ما امروز شانس دیدن این
آثار و دههای دیگر در موریم ملی را نداشتیم.
تخلیص از:
رادیو زمانه
دری روزگار
نظرات شما عزیزان: